پوتین چگونه اهرمهای فشار علیه اروپا را از دست داد؟
تاریخ انتشار: ۱۱ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۹۸۷۲۸۸
به گزارش خبرآنلاین نشریه فارن پالیسی در مقاله ای با عنوان اقتصاد جهانی دیگر به روسیه نیاز ندارد نوشت:
ولادیمیر پوتین، در بخش عمده سال گذشته و از زمان تهاجم آن کشور به اوکراین بر قدرت مطلق خود در حوزه انرژی سوار شده و اقتصاد جهانی را گروگان هوا و هوس خود نگهداشته بود.
پوتین از تابستان گذشته عرضه گاز طبیعی به اروپا را متوقف کرده و به این امید که اروپاییها در زمستان لرزان و رهبران خود را برانگیزند و ادامه حمایت سیاسی از اوکراین را غیرممکن سازند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در سال ۲۰۲۱، ۸۳ درصد گاز روسیه به اروپا صادر شد و مجموع صادرات جهانی به روزانه ۷ میلیون بشکه نفت و ۲۰۰ میلیارد مترمکعب گاز در سال رسیده و حدود نیمی از درآمد روسیه را تشکیل داده بود.
حتی مهمتر از آن صادرات کالاهای روسیه نقش مهمی در زنجیره تامین جهانی داشت؛ اروپا برای ۴۶ درصد از گاز خود به روسیه متکی بود و وابستگی قابل مقایسه به سایر محصولات روسیه از جمله فلزات و کود داشت.
ولی اکنون با نزدیک شدن به یک سالگی تهاجم روسیه به اوکراین، آشکار شده که روسیه برای همیشه قدرت اقتصادی پیشین خود را در بازار جهانی از دست داده است. زمستان وحشتناک برای اروپا فرا نرسید و استفاده حداکثری پوتین از اهرم انرژی بدون هیچ گونه اتفاق خاصی سپری شد.
اروپا به دور از انجماد، به سرعت گاز طبیعی را جایگزین و با چرخش به سوی گاز طبیعی مایع تامین کرد. این شامل صادرات حدود ۵۵ میلیارد مترمکعب گاز از آمریکا است که دو و نیم برابر بیش از صادرات گاز طبیعی مایع آمریکا به اروپا در قبل از جنگ اوکراین است.
و همراه با افزایش تولید از منابع تجدیدپذیر، هستهای و در مقطعی زغالسنگ، این منابع جایگزین وابستگی اروپا به گاز روسیه را به ۹ درصد از واردات کل گاز کاهش داده و در واقع امروز اروپا بیش از هر زمان دیگری که از روسیه گاز وارد میکرد، گاز طبیعی مایع و از منابع دیگر میخرد.
علاوه بر این، زمستان گرم اروپا نه تنها بدان معناست است که بدترین سناریو در مورد اروپا تحقق نیافت بلکه مخازن ذخیره اروپا میتواند تا زمستان آینده نیز ظرفیت خود را حفظ کند. در ژانویه، مخازن ذخیره آلمان به میزان ۹۱ درصد پر بود که این میزان در سال گذشته ۵۴ درصد بوده و این بدان معناست که اروپا در سال ۲۰۲۳ به گاز کمتری نسبت به سال ۲۰۲۲ نیاز خواهد داشت.
علاوه بر این، روزهای گرانی انرژی در جهان در میان فشارهای تحت تاثیر روسیه، برای همیشه به پایان رسیده و علاوه بر تقاضای کمتر مورد انتظار اروپا برای گاز طبیعی، چین نیز در حال دور شدن از گاز و حرکت به سوی منابع داخلی میباشد.
همراه با عرضه سریع گاز طبیعی مایع جای تعجبی ندارد که بازار آتی گاز، قیمت گاز را ارزانتر از سطح قبل از جنگ برای سالهای آینده قیمتگذاری کند. از سوی دیگر، پوتین هیچ اهرم باقی مانده دیگری ندارد و راهی برای جایگزینی مشتریان اصلی سابق خود را نیز ندارد.
پوتین در حال حاضر عملا هیچ سودی از فروش گاز عایدش نمیشود، زیرا فروش قبلی ۱۵۰ میلیارد مترمکعبی گاز لوله کشی به اروپا با ۱۶ میلیارد مترمکعب به چین جایگزین شده و تغییری در فروش جهانی گاز طبیعی مایع ایجاد کرده که به سختی برای پوشش هزینهها کافی میباشد.
و اکنون روزهایی که ترس از حذف نفت روسیه توسط پوتین از بازار باعث شد قیمت نفت طی دو هفته به میزان ۴۰ درصد افزایش یابد نیز سپری شده است و زمانی که پوتین در واکنش به تعیین سقف قیمت از سوی G۷ و ممنوعیت صادرات نفت به آنها را اعلام کرد قیمت نفت کاهش یافت.
اکنون آشکار شده که جهان دیگر به نفت پوتین وابسته نیست. بازار نفت در بحبوحه افزایش عرضه به نفع خریداران و نه فروشندگان است عرضهای که بیش از حد کافی برای جبران کاهش احتمالی تولید نفت خام روسیه است.
قیمت نفت اکنون در مقایسه با پیش از جنگ اوکراین پایینتر است و تنها در نیمه دوم سال ۲۰۲۲، عرضه روزانه به میزان ۴ میلیون بشکه در آمریکا، ونزوئلا، کانادا و برزیل افزایش یافت.
اهرم پوتین از بین رفته و سقف قیمتی به او یک انتخاب باخت، باخت میدهد. چین و هند نیز از آن برای تخفیف تا ۵۰ درصد استفاده میکنند و اگرچه هند ۳۳ برابر بیشتر از سال قبل نفت خریداری کرده ولی روسیه با توجه به هزینه تولید ۴۴ دلاری و حمل پرهزینهتر، سود چندانی کسب نمیکند و با کاهش تولید بازارهای فعلی را هم از دست خواهد داد.
حتی سایر کارتهای پوتین نیز تمام شده اند. بازی او برای تبدیل کردن محصولات غذایی به یک سلاح، به طرز فجیعی شکست خورد و در برخی از بازارها مانند نیکل، پالادیوم و تیتانیوم که روسیه از لحاظ تاریخی تسلط داشت نیز خریداران که از باج خواهی و قیمت بالا میترسیدند، احیا را تسریع کرده و به سرمایهگذاری غیر فعال در زنجیره تامین مواد معدنی حیاتی و پروژههای معدنی خود نیرو بخشیدهاند.
۳۱۱۳۱۱
کد خبر 1726143منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: ولادیمیر پوتین اتحادیه اروپا گاز طبیعی مایع
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۹۸۷۲۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سرنگونی پوتین؟!/ او گورباچف نیست/ بعید است صاعقه دوبار به یکجا اصابت کند!
به گزارش خبرآنلاین، پیتر روتلند در تحلیلی برای ریسپانسیبل استیت کرفت وابسته به «اندیشکده کوئینسی» نوشت:ماکسیم ساموروکوف از مرکز کارنگی اخیرا مقالهای را باعنوان" رژیم شکننده پوتین" در فارن افرز منتشر کرده است. او نوشته مانند آنچه در گذشته برای شوروی اتفاق افتاد، سیستم پوتین هم همیشه درحال فروپاشی است.
این استدلال بر اساس یک قیاس تاریخی شکل گرفته است. طبق این قیاس نظام شوروی، قوی و تغییرناپذیر به نظر میرسید و عملاً هیچکس فروپاشی آن را پیشبینی نمیکرد. اما در نهایت شوروی فروپاشید. به همینترتیب، سیستم پوتین در حالحاضر قدرتمند و مقاوم به نظر میرسد و کمتر کسی میتواند فروپاشی آن را تصور کند. اما در نهایت این سیستم هم مانند شوروی، دچار فروپاشی خواهد شد.
مشخص است که چرا این استدلال برای فارنافرز دارای جذابیت است. پندار آرزومندانه همیشه مخاطب را جذب میکند. مردم دوست دارند آنچه را که میخواهند بشنوند را به آنها بگویند. بدون هیچ چشماندازی برای یک ضدحمله موفق در اوکراین، محتملترین سناریویی که باعث میشود کییف در جنگ پیروز شود، فروپاشی رژیم پوتین در روسیه است.
قیاسهای تاریخی میتوانند جذاب؛ اما گمراه کننده باشند. چرا که ممکن است توجه ما را بر شباهتهای سطحی متمرکز کنند، در حالی که تفاوتهای ساختاری را نادیده میگیرند. چندین دلیل مهم وجود دارد که مشخص میکند نظام پوتین در مکان بسیار متفاوتی با اتحاد جماهیر شوروی در دوره پرسترویکا قرار دارد.
اول اینکه میخائیل گورباچف تنها شش سال در روسیه قدرت را به دست داشت و هرگز نتوانست کنترل موثری بر حلقه داخلی رهبران شوروی داشته یا تغییری در بروکراسی ایجاد کند. در نتیجه او نتوانست ابتکارات سیاسی خود را اجرایی کند و ناچار شد تصمیمات رادیکالتری را اتخاذ کند که کل سیستم را بیثبات میکرد.
در مقابل پوتین پس از به قدرت رسیدن در سال دو هزار خیلی سریع بر نخبگان رقیب کنترل پیدا کرده و مکانیسم قدرت عمودی را احیا کرد. او ۲۴ سال است که در قدرت بوده و اکثر تحلیلگران موافقند که پایههای اصلی رژیم او آنقدر قوی است که احتمالا حتی از مرگ بنیانگذار خود هم جان سالم بهدر میبرد.
مسائل دوم این است: یکی از عوامل مهم در فروپاشی اتحادجماهیرشوروی این واقعیت بود که این کشور در یک جنگ در افغانستان بود و قابلیت پیروز بیرون آمدن از آن را نداشت. بنابراین اتحادجماهیر شوروی مجبور شد که با غرب وارد مذاکره شود. روسیه در حال جنگ در اوکراین است که هنوز اطمینان دارد که میتواند در آن پیروز شود.
مورد سوم اینکه اتحادجماهیر شوروی ورشکسته شده بود، کسری تجاری داشت و از خارج پول قرض میگرفت. در مقابل با وجود تحریمهای غرب، روسیه در سال گذشته ۵۰ میلیارد دلار مازاد تجاری داشته است. اقتصاد برنامهریزی شده شوروی سفت و سخت و ویرانکننده بود و دولت در گودالی از یارانههای دولتی فرو رفته بود. روسیه کنونی دارای یک اقتصاد سرمایهداری پویا است که بهخوبی در اقتصاد جهانی در اقتصاد جهانی ادغام شده و کارآفرینان مهارت خوبی در دور زدن تحریمهای غرب دارند.
نکته چهارم این است که اتحاد جماهیر شوروی، فدراسیونی بود که تنها ۵۲ درصد از جمعیت آن را روسها تشکیل میدادند. اما روسیه پوتین یک کشور متمرکزتر است که ۸۲ درصد از جمعیت آن را روسها تشکیل میدهند. مسلما برای روسیه احتمال شورش اسلامگرایان در قفقاز شمالی یک چالش امنیتی بالقوه است. اما منطقی که رمضان قدیروف رهبر چچن را تبدیل به یک رعیت وفادار برای مسکو کرده، در موارد دیگر هم صدق میکند. بر اساس این منطق بهتر است از جریان یارانهای که از مسکو میرسد لذت ببرید و لامبورگینی سوار شوید تا اینکه گروزنی یکبار دیگر به تلی از آوار تبدیل شود. چچنیها از جنگهای اول و دوم درس گرفتهاند که استقلالطلبی ارزش تلاش را ندارد. هیچیک از جمهوریهای دیگر در فدراسیون روسیه هم علاقهای به آغاز جنگ با مسکو ندارند.
حمله ۲۲ مارس ۲۰۲۴ به تالار شهر کراوکس، نه تنها یادآور این موضوع بود که اسلامگرایی افراطی همچنان یک تهدید امنیتی برای روسیه است بلکه نشاندهنده شکست اطلاعاتی گسترده سرویسهای اطلاعاتی این کشور بود. ایالاتمتحده از قبل به آنها هشدار داده بود که چنین حملهای در راه است. آنها باید نگهبانان مسلح را در تمام سالنهای کنسرت در مسکو مستقر میکردند. بااینحال، حملاتی مانند کراوکس باعث تغییر رژیم در روسیه نمیشود. تروریستها نه از قفقاز شمالی، بلکه از تاجیکستان آمده بودند. این نشان میدهد که هشت میلیون کارگر مهاجر از آسیای مرکزی یک خطر امنیتی بالقوه برای روسیه است. اما ارزش آنها در اقتصاد روسیه که با مشکل نیروی کار کم مواجه است، حداقل در حالحاضر از چالشهای امنیتی که ایجاد میکنند بیشتر است.
شورش واگنر در ژوئن ۲۰۲۳ یک تحول خارقالعاده بود و جدیترین تهدید برای ثبات رژیم پوتین از زمان تأسیس آن در سال دو هزار به حساب میآمد. ما هرگز نمیدانیم اگر یوگنی پریگوژین به عقب نرفته بود، چه رخ میداد. او به نیروهای خود دستور داده بود تا به سمت مسکو پیشروی کنند. اما آنچه میدانیم این است که قیام یا شورش واگنر در نهایت شکست خورد. پریگوژین مرده و به خاک سپرده شده و ثبات رژیم به سرعت برقرار شده است.
اجازه دادن به گروه واگنر برای توسعه و قدرت پیدا کردن تا جایی که بتواند آن شورش را به راه بیندازد، یک اشتباه جدی از سوی پوتین، پس از تصمیم او برای آغاز تهاجم تمام عیار به اوکراین بود. اما این یک اتفاق دور از ذهن باقی میماند و نمیتواند به عنوان پایهای برای سیاست ایالات متحده عمل کند.
برای پیروز شدن در دیپلماسی و جنگ نیاز به ارزیابی واقعبینانه از نقاط قوت و ضعف دشمن است. فروپاشی ناگهانی اتحاد جماهیر شوروی به ما یادآوری میکند که انتظار چیزهای غیرمنتظره را داشته باشیم. اما پوتین و رئیس جمهور چین شی جین پینگ از اشتباهات گورباچف درس خود را گرفتهاند. واشنگتن نباید سیاست روسیه خود را با این فرض بسازد که صاعقه دو بار به یک مکان برخورد میکند.
*ترجمه: مهسا مژدهی
۳۱۱۳۱۲
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901563